۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

دین، افیون

یه چیزی این وسط هست، اونم اینه که یه چیزایی با اینکه خیلی می‌تونن خوب باشن، ولی در عمل تو کل بشریت بیشتر دارن خراب‌کاری می‌کنن تا سازندگی. حکایت باروته مثلا؛ یا دینامیت؛ یا انرژی اتمی. همه اینا اصلا خیلی خیلی می‌تونن خوب باشن‌ها، ولی در نظام بشریت معمولا اون آدم بدا (با فرض اینکه دهن بقیه آدم‌ها رو سرویس کردن و کشتن، بد حساب بشه) هستن که زور دارن؛ چون اصلا اون‌طوریه که زوردار میشی، و اصلا بقیه آدم‌ها خیلی دلشون نمی‌خواد که زور داشته باشن. بعد این‌طوری می‌شه که هر چیزی که بتونه در راستای اهدافشون استفاده بشه رو استفاده می‌کنن، و خوب خیلی چیز هم هستن که هم می‌تونن خوب باشن هم بد (باز با فرض تعریف خوبی و بدی همونطور که گفتم).

حالا این‌طوری به اون چیزای دو لبه نگاه کنید که در مجموع، در عالم بشریت چقدر سازنده و مفرح بودن و چقدر کشنده و زجرآور. حالا اگه ما پراگماتیستی نگاه کنیم، یه طورایی خیلی از اون چیزا اگه نبودن بشریت خیلی در عذاب کمتری می‌تونست زندگی کنه، چون ابزار زور و آذار نمی‌شدن دست اون آدم بدها که زور هم دارن. خیلی دارم تخمی تخیلی می‌گم ها، می‌دونم، ولی این رو باور دارم که زندگی کوتاه‌تر و شاداب‌تر رو به زندگی بلندتر و عذاب‌اورتر ترجیح می‌دم. اینه که خیلی از دلایلی که می‌آرن برای اینکه فلان چیز تهش عمر ما رو زیاد کرده، رو من کار نمی‌کنه.

من اینا رو ننوشتم که بگم چرا این‌ها درستن، فقط گفتم که ببینید من تو چه سیستم منطقی‌ای دارم ورور می‌کنم. یعتی غلط یا درست، اینا که گفتم فرض قضیست.

حالا این وسط یکی از چیزایی که می‌تونه تو همین دسته گنجونده شه، دینه. کلا من این جمله‌ی «دین افیون ملت‌هاست» که کارل مارکس اون اول نقدی بر فلسفه هگل نوشته رو خیلی دوست دارم و کلا خیلی اون وسط افکارم می‌چرخه برا خودش. البته من معمولا به جای دین تو اون جمله همه ایدئولوژی‌های دگم رو می‌زارم. خوب بیشتر دین‌ها هم توش جا می‌شن طبیعتا. اصلا مهم نیست که دین خوبه یا بد. مهم اینه که حتی با فرض اینکه دین بتونه خیلی خوب باشه و خیلی خوب بوده باشه، فعلا داره دهن آدم‌ها رو سرویس می‌کنه بیشتر از اینکه بهشون حال بده. بدیهیه که به اونایی که با دین دهن بقیه رو صاف می‌کنن خیلی داره حال میده،‌ولی مهم اینه که چیزیه که داره دهن خیلی‌های دیگه رو سرویس می‌کنه.

باز می‌گم، این وسط اصلا مهم نیست که دین خوبه یا بد، مهم اینه که اونی که دین دستشه داره باهاش چی‌کار می‌کنه. مثلا من خیلی تو اسلام پایه این بودم که می‌گفت برای جلب رضایت خدا، رضایت بنده خدا رو جلب کنید. حالا یکی مثل این مردک سلحشور میاد تو مصاحبش می‌گه: «فروش که ملاک خوب بودن آثار نیست، اگر بعضی فیلم‌هایی که الان روی پرده سینماهای ایران نمی‌رود، در سینما‌ها اکران شود فروش آن‌ها بسیار بالا می‌رود. مکتب ما با غرب تفاوت دارد. معیارسینمای غرب دل و مردم است. معیار ما باید خدا باشد نه رضایت مردم، همیشه رضایت بنده خدارضایت خدا نیست. اما اگر کاری برای رضایت خداباشد قطعا مردم نیز آن را دوست خواهند داشت»، یعنی آدمی که دین یکی از ابزارهای زورشه، داره چیزی می‌گه که من کلا برعکسشو از همون دین دوست داشتم. بعد واسه اینکه ثابت کنه که کلا خیلی آدم مهربونی نیست می‌گه: «من شک دارم که جیرانی، کاهانی و بقیه این فیلمسازان مسلمان باشند. کسی که فیلمش باعث ترویج ضداخلاقیات شود وجوانان را منحرف کند، مسلمانی نکرده است. به حکم و حرف خدا هر کس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند، مفسد فی الارض است و خونش حلال است، این حرف من نیست فرمایش خدا است».

اصلا هم این مسلمونا نو این زمینه تنها نیستن خوب. مسیحیا به موقعش به اندازه کافی دهن بشریت رو سرویس کردن. یهودی‌ها هم که وضعشون معلومه. اصلا کلا چقدر از درگیری‌ها رو آدم‌ها و دولت‌هایی که ادعای دینی بودنشون می‌شه درست کردن و می‌کنن؟

این‌طوری می‌شه که من ترجیح می‌دم کلا به همون جمله «دین افیون ملت‌هاست» ایمان بیارم و حتی تناقضی با اینکه فرض کنم دین می‌تونسته خوب باشه، با خوب بوده نبینم. 

به صورت کاملا بی‌ربط، اصلا این چه‌جور دینیه که عملا من رو مجبور کنه از تقریبا همه آدم‌هایی که دارنش و بقیه دنیا می‌شناسنشون برائت‌جویی کنم و همچنین از بیشتر کارهایی که به اسم (اصلا مهم نیست واقعی یا ساختگی) دین انجام می‌دن؟

۳ نظر:

نیما گفت...

لایک

افیون هم اگه ازش سو استفاده نشه می‌گن خیلی خوبه :دی

ar گفت...

یه چیز نسبتاً بی‌ربط بگم:
تو یکی از برنامه‌های «جورج کارلین» داره یه چیزی می‌گه، بعد می‌گه «organized religion» و «organized crime» با هم فلان کردن. حالا نمی‌دونم این ترکیب رو از خودش در آورده بود یا واقعاً وجود داره، ولی این‌که مثلاً شما یه کتگوری بذاری برای دین‌های سازمان‌یافته (مثل اسلام و مسیحیت که تشکیلات و کنترل و بگیر و ببند دارن) و احتمالاً یه کتگوری هم بذاری برای ادیان شخصی (حالا نمی‌دونم هم‌چی‌چیزی هست یا نه) جالب بود.

مثلاً دینه وقتی شروع می‌کنه به طور سازمان‌یافته حرکت زدن و سعی می‌کنه حکومت دستش بگیره یا توی سیاست‌گذاری‌ها تأثیرگذار باشه گند قضیه در میاد.

البته فک کنم غیر از اون هم باشه باز گندش در میاد، ولی به نظرم اینی که گفتی رو بشه یه جوری چسبوند به این قضیه‌ی سازمان‌یافته. شایدم نشه :)))

Me گفت...

آره موافقم با چیزی که می‌گی تا حدی. ولی اینطوریه که یه سری دین‌ها مثل بهائیت، یه طوری توش گفتن که هیچ کاری به سیاست نباید داشته باشه دینه. حالا یا از ترسشون بوده یا هرچیزه دیگه مهم نیست، ولی اینو میگه.

ولی یه سری دیگه هستن که شاید حتی خیلی چیزی هم نگن،‌ ولی آدم‌ها می‌تونن بساطش کنن و بکشوننش وسط. این دیگه باز می‌شه اینکه آدمه چظوری به عنوان ابزار ازش استفاده می‌کنه.

من در این مورد کاری به دین ندارم، می‌گم هر چیزی که تیریپ ایدئولوژیک دگم باشه گندش در میاد. ولی خوب چون دین خیلی دیگه داره با چیزایی که آدم‌ها چیزی ازش نمی‌دونن (مثل خدا و آخرت و اینا) سر و کله می‌زنه، برا همین پتانسیل دگم شدنش بیشتره و تغییر نکردنش در طول زمان بیشتر. واسه همین همبستگیش با اینکه گندش در بیاد بیشتره.

در ضمن چون یه طوریه که قابلت اینو داره که کورکورانه آدم‌ها رو دنبال خودش بکشونه و بهشون وعده وعید آخرت و اینا بده، به قول تو سازمان‌یافته کردنش و یه سری آدم واسش جمع کردن و راحت‌تر میکنه.