۱۳۸۶ دی ۸, شنبه

Fedora vs. Ubuntu

بی مقدمه من سیستم عاملم Fedora هست. ولی یه چند وقت یه سری مشکل باهاش داشتم و از اونجا که همه دور و بری هام Ubuntu کار می‌کنند و همشون راضی به نظر میان، گفتم که خوب شاید اگه با Ubuntu کارکنم مشکلاتم کمتر بشه.

در ابتدای نصب به مورد پشتیبانی نشدن LVM بر میخوریم!!! خوب از دیدن پارتیشن‌های Fedora میگذریم و home رو با یه Fedora DVD به صورت دستی کپی میکنیم.

در ابتدا به نظر خیلی خوب میومد. اولا میزان پشتیبانی که میتونی رو اینترنت واسش پیدا کنی خیلی بیشتره. البته از IRC که برای هر دو وجود داره بگذریم. واسه نصب Broadcom Wireless b43 هم هیچ مشکلی وجود نداشت. وقتی میگم هیچ مشکلی یعنی اینکه نیاز به خوندن حتی یک صفحه فروم هم نبود، که خوب این از تفاوت در سیاست این دو distribution ناشی میشه. Fedora به صورت پیش‌فرض هیچ نرم‌افزار غیر OpenSource رو نداره. اما بازم من قانع نشدم چرا با وجود این صفحه بازم این روند به صورت خودکار تو Fedora انجام نمیشه.

اما خوب که دقت کردم دیدم که مشکلی که با بالا نیومدن Compiz داشتم همچنان باقیه. با مطالعه بیشتر میبینیم که تو خود سایت Compiz این موضوع برای کارت گرافیکی من که ATI Mobility Radeon هست به صورت رسمی نوشته شده.

در مورد مشکل با کارت SD هم مشکلات حتی بیشتر هم هست. چون با کمال تعجب دیده میشه که Ubuntu هنوز از هسته 2.6.22 استفاده میکنه!!! این یکی به نظرم هیچ دلیل قانع کننده‌ای نداشت. البته دوستان معتقد بودند که از یه زمانی که سر یه به‌روز‌ رسانی همه سیستم‌های Ubuntu رفته هوا دیگه فقط به‌روز رسانی‌های مربوط به امنیت رو ارائه میده. خوب دوستان یه لطفی کنند اول یه سری تست رو Package ها بزنن بعد بزاری رو Repository. البته این رو هم بگم که به نظر میاد بروبچز Fedora هسته رو دستکاری میکنند و بعد میدن بیرون. چون چیزی که مسلمه اینه که هسته‌ای که در Fedora استفاده میشه نسبت به اونچه که در Kernel.org وجود داره متفاوته و به اون راحتی کامپایل نمیشه. منم نمیدونم که چه تغییرانی میدن که اینطوری میشه.

یه مورد دیگه هم اینکه Fedora به صورت پیش‌فرض SELinux رو داره که دست آدم رو واسه هر مدل چیدن امنیت باز میذاره. البته اعتراف میکنم که سعی نکردم رو Ubuntu بالا بیارمش و نمیدونم که اونجا درست کار می‌کنه یا نه.

تازه تو Ubuntu وقتی میرفتم تو KDE اصلا قادر به تنظیم روشنایی صفحه نمایشم نبودم. بعضی وقت‌ها از hibernate که در میومد درست میشد. ولی در مجموع کار نمیکرد. از اونجا که من کار کردن در محیط KDE رو ترجیح میدم، این موضوع خیلی اذیت میکرد.

یه مورد خوب دیگه در Fedora با وضع اینترنتی که ما داریم yum-presto هستش که حجم دانلود برای به‌روز رسانی رو خیلی کمتر می‌کنه.

تمام این دلایل باعث شد که من برگردم و Fedora دوباره نصب کنم و در مجموع ازش راضی‌تر هستم. اما به همه کسانی که فکر میکنند linux سخته و نمیتونند باهاش کار کنند و بنابراین از $Window استفاده میکنند پیشنهاد میکنم که حتما Ubuntu رو تست کنند. مطمئن باشند که راضی خواهند بود.

۱۳۸۶ دی ۳, دوشنبه

يک مقام قضايي: اگر حق طلاق را به زنان بدهيم همه مردها مجرد مي مانند

یک خبر دیدم گفتم اینجا بذارم.



برنا نیوز: سرپرست شوراي حل اختلاف خانواده در تهران که در برنامه بحث روز راديو تهران شرکت کرده بود، گفت: با توجه اينکه زنان هشتاد درصد متقاضيان طلاق را تشکيل مي‌دهند، اگر حق طلاق رابه آنها بدهيم، همه مردها مجرد خواهند ماند!

«فريدون اميرآبادي» علت اصلي همه اختلافات خانوادگي را «توقعات نابجاي زن» دانست و ده سال اول زندگي را دوران شناخت طرفين از يکديگر خواند.

وي تاكيد كرد: زنان امروز حتي توانايي پختن يک تخم مرغ را هم ندارند و اگر حق طلاق را به آنها بدهيم هيچ مردي روز خوش نخواهد ديد .

سرپرست شوراي حل اختلاف خانواده در تهران صدور حکم طلاق به خاطر اعتياد مرد را «يک اصل منسوخ شده» دانست و گفت: در کشور چهار ميليون معتاد داريم در صورتي که بسياري از اعتيادها به زندگي لطمه نمي‌زند بلکه اعتياد بايد مخل زندگي باشد، بهتر است زنان با اين مسئله کنار بيايند تا مردها هم بتوانند با خيال راحت اعتياد خود را ترک کنند.



ظاهرا تو این مملکت مردا قراره واسه پختن غذا ازدواج کنند. در ضمن خاک بر سر اون کسی که ۱۰ سال طول بکشه همسرشو بشناسه. اگه حق طلاق به زنها داده بشه همه مردها مجرد میمونند، خوب بزار بمونند. فکر نمیکنم هیچ زنی دلش بخواد که به عنوان کلفت خونه عمل کنه. آقای محترم اگه دلت غذا میخواد، برو یه کلفت استخدام کن. احتمالا منظور این آقا از توقعات نابجای زن این بوده که زنها صرفا دلشون میخواد انسان باشند. ولی از اونجا که مردها حتی در حد برده هم حقوق زنها رو رعایت نمیکنند، زنها میخوان که طلاق بگیرند. آقای محترم اگه راست میگی حق طلاق و حضانت رو به زنها بده، اون موقع ببینم زنت واست میمونه یا نه.


به امید روزی که مردای ایرانی باورشون بشه که زنها هم انسان هستند قبل از اینکه زن باشند.

۱۳۸۶ آذر ۲۵, یکشنبه

شکنجه وحشیانه دانشجوی ایرانشهری و تهدید به قتل خانواده او

آقای رودینی و مظفری 2 زندانی این خانواده در حالی که دستبند به دست آنها زده شده بود و آثار وحشیانه شکنجه بر اعضای بدن آنها مشهود بودتعدادی از ناخن های انگشتان آنها کشیده شده بود و بخشی از اعضای بدن آنها سوخته شده بود و ازشکنجۀ شوک الکتریکی بر علیه آنها بکار برده شده بود.پاها و دستهای آنها در اثر شکنجه بشدت زخمی و متورم بود که آنها قادر به ایستادن نبودن.

مامورین وزارت اطلاعات قبل و در حین وبعد از ملاقات با این خانواده رفتاری وحشیانه و غیر انسانی و دائم آنها را مورد اهانت و بدرفتاری قرار میدادند. آنها بعد از ملاقات، به خانواده رودینی گفتند شما چیزی را که دیدی بخشی از جدی بودن ما در گفته هایمان است و امیدواریم که از این صحنه عبرت گرفته باشید و در صورت همکاری نکردن تمامی اعضای خانواده را به رگبار گلوله خواهیم بست.

به نقل از فعالین حقوق بشر و دموکراسی

۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبه

Science and Technology

Science and technology are both processes of our human society. Often the work of science can be applied in technological fields, but that is not the purpose of science. Technological “need” should not be the driving force for science research. Nor should we stop science research for fear of how the results might be used.

۱۳۸۶ آذر ۱۱, یکشنبه

سایت انتخابات مجلس هشتم هک شد

سایت انتخابات مجلس هشتم هک شد.

این که سایت انتخاباتی نباید اصولا رو اینترنت باشه و سخت‌افزار لازم داره و نرم‌افزارش باید فلان خاصیت‌ها رو داشته باشه رو بگذریم. نکته جالب اینجاست که با گذشت بیش از ۲۴ ساعت هنوز درست نشده و در عوض مسئولین مربوطه به این نتیجه رسیدن که بهتره که کلا سایت رو فیلتر کنند!!! در نتیجه الان هر آنچه که در آن دامنه وجود دارد فیلتر شده است و دقایقی پیش صفحه اصلی هم فیلتر شد. اطلاعات بیشتر رو می‌تونید از اینجا بخونید.


۱۳۸۶ آذر ۱۰, شنبه

۱۶ آذر

آبان سال 32 بود؛ کابینه ی زاهدی و دولت انگلستان برای تجدید روابط ایران و انگلستان که در جریان ملی سازی نفت قطع شده بود، مخفیانه شروع به مذاکره کردند.

در تاریخ 24 آبان اعلام شد که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران می آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی را که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره ی آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد) ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می نمود.

رژیم شاه برای مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت (!) سفر نیکسون نیروهای نظامی خود را در دانشگاه مستقر کرد. روز 15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می رسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت تا عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده یی نجنبد....

صبح شانزده آذر ، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده ی سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثه یی را پیش بینی می کردند.

دانشجویان حتی الامکان سعی می کردند که به هیچ وجه بهانه یی به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با کمال خون سردی و احتیاط به کلاس ها رفتند و سربازان به راهنمایی عده یی کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه ی مهمی گذشت و چون بهانه یی به دست آنان نیامد به داخل دانشکده ها هجوم آوردند. از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم عده ی زیادی را دستگیر کردند. بین دست گیر شدگان چند استاد نیز دیده می شد که به جای دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل کامیون کشیده شدند. چون احتمال وقوع حوادث وخیم تری می رفت، لذا برای حفظ جان دانشجویان، دانشکده را تعطیل کردند به آنها دستور دادند که به خانه های خود بروند و تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند

رییس وقت دانشگاه تهران برای این که جلوی نا آرامی ها را بگیرد، کل دانشگاه را تعطیل کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده ی فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان زد و خورد شود. عده یی از سربازان، دانشکده ی فنی را محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. آنگاه دسته یی از سربازان با سرنیزه از در بزرگ دانشگاه وارد شدند. مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا در آمد، مهندس شریعت رضوی که ابتدا هدف قرار گرفته بود و به سختی مجروح شده بود دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه ی خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون مانده یکی از جانیان "دسته ی حاجیباز" با رگبار مسلسل سینه اش را شکافت.

بعد از پایان درگیری ها، احمد هنوز زنده بود. او را به یکی از بیمارستان های نظامی تهران منتقل کردند. در حالی که در درگیری ها لوله ی شوفاژ در مقابل احمد ترکیده بود و آب جوش سر و صورت او را بشدت سوزانده بود، با این حال مسؤولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او ابا کردند و 24 ساعت بعد، او مظلومانه شهید شد. در جریان درگیری 16 آذر عده ی زیادی از دانشجویان که تحت فشار و حمله قرار گرفته بودند به ناچار با آزمایشگاه پباه بردند. پس از ختم گلوله باران دقیقه یی سکوت دانشکده را فرا گرفت. ناگهان میان سکوت فرياد بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ها فرو رفت و از چشم خیلی از دانشجویان اشک جاری شد.فرياد های بلند و سوزناک می فهماند که عده یی مجروح شده اند و در همانجا افتاده اند. اولیای دانشکده، مستخدمان و چند نفری از دانشکده ی پزشکی می خواستند مجروحان را به پزشکی برده معالجه کنند ولی سربازان با تهدید به مرگ ماتع این کار شدند. بدن مجروحان در حدود دو ساعت در وسط دانشگاه افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند. بدین ترتیب سه نفر از دانشجویان (بزرگ نیا، قندچی، شریعت رضوی) شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده ی زیادی مجروح شدند.

برای کم رنگ کردن واقعه ی 16 آذر، جنایت کاران شروع به دروغ بافتن کردند. در مقابل خبرنگاران گفتند که «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله کردند سربازان نیز اجباراً تیرهایی هوایی شلیک نمودند وتصادفا سه نفر کشته شدنددر همان روزها یکی از مطبوعات نوشت: «اگر تیرها هوایی شلیک شده، پس دانشجویان نیز پر در آورده و خود را به گلوله زده اند»!

رژیم برای این که واقعه ی 16 آذر زودتر از یادها برود از برپایی مراسم یادبود شهدا جلوگیری کرد. درست روز بعد از این واقعه، یعنی 17 آذر نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد.