۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

بیرون گود

بیرون گود که نشسته باشی، بهتره خفه شی و هیچی نگی.

فقط خبرها رو می‌خونی و اعصابت کیری میشه که چرا تو این اوضاع بلبشو، هیچ گهی نمی‌خوری.

زلزله اومده و دولت و سپاه به جای اینکه کمک کنند، از تمام روش‌های موجود برای مسدود کردن راه‌های کمک‌های مردم هم استفاده می‌کنند. فیلم‌برداری ممنوع می‌شه، اجناس رو جمع‌آوری می‌کنند و تقسیم نمی‌کنند، حساب‌های بانکی که بهشون پول وارد می‌شه رو مسدود می‌کنند، و کلا جو کمک رو امنیتی می‌کنند طوری که کمک کردن فرقی با فعالیت سیاسی نداره دیگه.

از اون طرف اسرائیل که دست کمی از جمهوری اسلامی نداره نقشه‌های حمله به ایران رو لو می‌ده و اعلام می‌کنه که با یک حمله ۱ ماهه و هزینه جون ۵۰۰ نفر اسرائیلی، می‌تونه غائله بمب ایران رو هم بیاره.

دولت خودش رو کاملا کشیده کنار و اون وسط یکی میاد پیشنهاد می‌ده واسه یک سال آینده کمیته اجرایی برای اداره مملکت تشکیل بدیم. تورم سر به فلک کشیده و حتی بعد از ماه رمضون قیمت‌ها نجومی بالا می‌رن. با ملت از ایران در اومده که حرف می‌زنی هیچ ایده‌ای از وضعیت ایران ندارن، ایرانی که من ۱ سال پیش ازش در اومدم، چه برسه به وضعیت الان. آدم‌ها حتی باورشون نمی‌شه که سکه ۵۰۰ تومانی خیلی وقته که ضرب شدن.

خلاصه اوضاع کیری و اعصاب از اون بدتر.