۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

جدایی نادر از سیمین

دیروز با دوستام رفتیم جدایی نادر از سیمین رو دیدیم. فیلمی بود که یک سری از واقعیت‌های خیلی تلخ فرهنگ کنونی خیلی از ایرانی‌ها رو نشون می‌داد. البته مشکل من باهاش این بود که واقعیت رو نشون می‌داد، اما تلخ و اشتباه بودنش رو نه. فقط کسی می‌تونست بفهمه که تلخه که اگه خودش بود اون کارها رو نمی‌کرد. اگه یه آدم طبیعی جامعه رو بذاری اونجا احساس می‌کنه که همه چیز عادیه.

کارگردانی فیلم به نظرم داغون و افتضاح بود. سرشار از اشتباه بود. کند بود. ۲ ساعت مذخرف ساخته شده بود که می‌شد همون مذخرفات رو تو ۲۰ دقیقه نمایش داد.

من که شخصا ۱ ساعت بیشتر نتونستم تحمل کنم و از سینما اومدم بیرون. ولی خوب بود که ببینم مردم از چی داره خوششون میاد.

متاسفم

۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

غصه

وقتی خوشحال باشی ولی کسی نباشه که بهش منتقل کنی، مثل یه خازن می‌مونی که خیلی راحت ممکنه بترکه.

کسی رو اینجا حس نمی‌کنم.

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

I hate the US

آقا ما یه بسته فرستادیم، گفته بودن ۳ روزه می‌رسه، بعد از ۶ روز تازه رسیده آمریکا، که اصلا قرار بود بره کانادا، بعد اونجا واسه ما زده:

Clearance delay

آخه بسته کاغذی رو هم اینا نگه می‌دارن که چی بشه؟ یعنی مملکت از اون داغونتر من سراغ ندارم.