۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

روز آخر


امروز روز آخر کار تو شرکت در سال 87 بود. بالا پایین‌های زیادی داشت. جای خوبیه. تحولات توش زیاده و معمولا آدم حوصلش سر نمیره. اما سال دیگه داره این تیکه از شرکت اصلی جدا میشه که این اواخر خیلی ذهنم رو درگیر کرده. البته نمیدونم آخرش چی میشه. ولی در مجموع سعی میکنن که آدم رو راضی نگه دارن.

امروز سر صبح رفتم دنبال کارای بیمه مامانم. خانومه میگفت باید بالای 55 باشه. بابا هم بالای 60. حالا مامان من 53 و بابام 59. میگم مشکل دارن، باید درمان بشن. میگه نه، باید اول درمان بشن. بعد دکتر نامه بده که از کار افتاده کلی هستن. میگم اگه پول داشتن که حتما این کار رو میکردن. حرف منطقی بزنید. یعنی چی که اول درمان شه بعد بیمه. به من میگه حرف سیاسی نزن. دیگه داشتم میمردم از خنده. آخه چه ربطی داشت!!!

به هر حال بعدش اومدم شرکت و از صبح چیزای خوب پیش اومد. اول که چک کردم دیدم حقوق رو ریختن. بعد رفتیم جای جدید شرکت رو دیدیم. دوستش داشتم. خوب بود و آروم و با صفا. بعدش کادوی یکی از دوستام به دستم رسید که خیلی خیلی خوشحالم کرد. کادوی تولدم بود. بعد یه بسته دادن از طرف شرکت که توش فیلمهای حیات وحش و طبیعت بی‌بی‌سی بود. 11 تا دی‌وی‌دی. با یه ویژه‌نامه از طرف شرکت. بعد هم پاداش آخر سال رو دادن. بعدش رفتیم یه نمیچه جشن و خوش گذشت و یه کول‌دیسک دادن. بعد هم رفتیم پیش مدیرمون و یه کتاب هدیه داد. خلاصه با اینکه اول صبح حالم گرفته شد الان کلی شنگولم.

برای من که سال خیلی خوبی بود و خیلی جاها خدا کمک کرد و شانسهای بزرگی آوردم. امیدوارم همه همیشه شاد شاد باشن.

دوستدار دوستای خوبم
آدرین

۱ نظر:

Unknown گفت...

سلام
آدرین جان سال 88 نه 87 :دی
تازه مگه کجا کار میکنی که اینقدر تحویل میگیرن؟