چیز خاصی نیست. صرفا اینجا یه پست بود من باب دخترها و اینا که جوابی گذاشته بودم. خواستم برای خودم نگهش دارم. و جواب بعدیشو. اصلا هم حوصله بحث کردن ندارم. محض یادگاری.
ای بابا. چه بحث قدیمیای.
البته دارنده وبلاگ مسلما نمیتونه از حرف خودش به اندازه کافی دفاع بکنه. اگه میتونست اینجا بلاگ نمیساخت.
بگذریم.
نکته اینه که جامعه ما قوانینش به شدت زنستیز هست. این که هیچ شکی درش نیست. یک اشتباه بزرگ هم اینه که فرهنگ رو به شرع بچسبونیم. درسته که مذهب جزء زیرساختهای جامعه ماست. اما آدمها به هر دلیل به شدت دینستیز شدن. نه دینگریز که دین ستیز. این هم که چی شده که اینطوری شده بحث مفصل خودش رو داره که اصلا اینجا جاش نیست بحث کنم.
چیزی که شما از اون به عنوان فرهنگ و عرف یاد میکنید دقیقا همون چیزیه که زنان و مردان آزاده جامعه ما باهاش در ستیز هستند. پس با آوردن این استدلال که اگه فلان کار رو کنید فرهنگ و عرف بهش بر میخوره نمیتونید به این نتیجه برسونید که اون کار بده. اتفاقا وقنی هدف شما همون از بین بردن سنتهای جامعه باشه، کارهایی که باعث بشه به این چیزا بر بخوره فینفسه ارزشمنده.
شما از فرزند و سالم و اینا حرف میزنید. سالم با کدوم تعریف؟ مسلما با تعریف سنتی و عرفی که تو ذهن دارید. بحث آدمها الان سر همون تعریفهاست. اگه رفتارهایی میکنند که به مزاج شما خوش نمیآد دلیلش اینه که تو ذهن ناخودآگاهشون دارن با همون تعاریف مبارزه میکنند.
اگه آدمها رو میبینید که ساختارشکنی میکنند دلیلش این نیست که یاغی هستند. دلیلش اینه که ساختار رو درست نمیدونند و تلاش در جهت شکسته شدنش میکنند به این امید که ساختاری که بعد از شکسته شدن این ساختار تولید میشه چیزی باشه که این آدمها بیشتر قبولش داشته باشند.
خودتون هم میگید که به نظر خودتون عفت زن گرانبهاست. خوب باشه. شما سراغ آدمی برید که این چیزای گرانبها رو داشته باشه. اما آقا/خانم عزیز، ارزشها تغییر کردن. میدونم که این چیزیه که هرگز قبول نمیکنید. اما دیگه اون ارزشهایی که تو ذهن آدمهای سنتی ارزش بوده، ارزش حساب نمیشه. حالا شما فریاد بزنید و زور بگید و اجبار کنید که الا و بلا ارزش مطلق هست و همونیه که ما میگیم. اما دیگه آدمها اون ارزشها رو قبول ندارند. دیگه تو شرایط کنونی من به عنوان یک پسر، دختری که باکره بودنش براش دغدغه باشه، یا اینکه از سوار موتور شدن وقتی که عجله داره اکراه داشته باشه، یا هر چیزی که شما در عرف و سنت بهش میگید ارزش، برام ارزش نداره. من دختری میخوام که با تمام وجود ساختارهای موجود رو بشکنه و البته بدونه که داره چه کار میکنه.
برای متعادل کردن الاکلنگی که به یک سمت خوابیده، لازمه یک سری آدم برن اون سر الاکلنگ وایسن در حالی که میدونند احتمالا وسط الاکلنگ جای بهتریه. اما اونا مجبورن اون سمت بایستند تا آدمهای دیگه جرات داشته باشند وسط الاکلنگ قرار بگیرند.
با تمام این حرفها دختری که ارزشهاش رو بدونه و بدونه چرا به اون ارزشها معتقد هست بسیار قابل احترامه. اما محکوم کردن آدمهایی که دلشون نمیخواد با این سنت زندگی کنند به هیچ عنوان ستوده نیست.
در نظر داشته باشید که مقابلش هم هست. مطمئن هستم اگه شما برید خواستگاری و از شما بپرسند که درآمدتون چهقدر هست، بهتون بر نمیخوره. ولی اگه از من این رو بپرسند، همونجا ترک جلسه میکنم. میبینید؟ ساختارهای مطلوب آدمها امروزه بیش از اونکه تصور کنید تغییر کرده.
پیشنهاد میکنم سعی کنید کار به ساختارهای مطلوب بقیه نداشته باشید و اگر هنرمندید و فکر میکنید ساختارهایی که شما میپسندید مطلوب هستند، اونها رو طوری نشون بدید که آدمها خودشون دوست داشته باشند که بهش پایبند باشند. نه این که ساختارهای مطلوب بقیه رو حقیر یا بد یا ناپسند جلوه بدید.
بعد یک نفر دیگه اینو گذاشته:
مرد سالاری و زن سالاری ریشه در تاریخ و فرهنگ دارد.ولی آنچه دارای درجه اهمیت است قوانین زن ستیز حاکم است که ساختارهای غلط برپاشده را پشتیبانی می کند.به نظر دین! در مفهوم ابزار قوی شکل دهنده باورها یکی از مهم ترین ساختاری که بر پایه آن آدم می تونه هر تبعیضی رو توی جامعه نهادینه کنه! اگه نگاه تقدس گرایانه به آدم نداشته باشیم و میتونیم الان هم همه ی ساختار های کهنه جامعه را بشکنیم حتی اگه به دین باور داشته باشیم. چون حتی محمد هم یک ساختار شکن و انقلابی بزرگ بود. در جامعه ای که زن ها زنده به گور میشوند! ساختار ها و زنجیر ها شکسته می شه! حتی! حق ارث هم داده می شه! از اونجا که دید! 0 و 1 به آدم ها ندارم و یک آدم ساخنار شکن و در پاره ای از مواقع انقلابی می تونه! هر رفتاری کنه که از نظر من کاملا غلط باشه!
من نوعی تغییر دهتنده قوانینی هستم که این ساختار های 1000 ساله را تغییر می دهدوفرصت را برای هر ساختار شکنی باز می کند.چون جهان! بر پایه ی ساختار شکنی پیشرفت کرده!.حق تحصیل زن! حق رای! مسله رنگ پوست! مطمن باشید همه ی اینها برای اکثریت جامعه ساختار شکنانه بوده در حالی که برای ما عادی است.
این چه عفتی است! که فاصله ی انسانیت و عدم انسانست با آن تعیین می شود! این چه پرده گرانبهایی است! که دختر 18! ساله به زور خانواده ازدواج می کند!که به جای عشق بازی با عشق حتی 5 دقیقه تن به تجاوز شرعی و خانگی شوهری بدهد! که هرگز او را دوست نداشته . چشم هایتان را باز کنید! ایران فقط تهران نیست!
بگذارید!! بی پرده بگویم! من! و اکثر کسانی که می شناسم! حروم زاده هستیم!!چون عشقی میان! پدران ما و مادران ما نبوده! و سنت آنچنان حافظ عفت گرانبها زن بوده که مادران ما را!! به! تجاوز و خشونت خانگی پدرانی می برد! که ما حاصل آن تجاوز قانونی هستیم! بدیش اینه که مادران ما هرگز وبلاگی نداشته! که حداقل ناله ای کنند! و یا حتی هرگز نمی دانستند! زندگی! این نباید باشد!
مرد سالاری و زن سالاری و نگاه جنس دومی!! گوش دادن! همیشه یک مرد به سیاست های خانوادگی یک زن نیست . آن است که زن حتی در خلوت خود از فکر کردن به آنها امتناع می ورزد! و مرد! آن را بدیهی می شمرد! مرد سالاری قانونی!را در پشت درب های بسته خانه و بدور ازجامعه به سختی می شه تغییر داد
خوب همین.
ولی بیکسی هم بد دردیه هاااا. دلم یکیو میخواد که دوستش داشته باشم و باشه.
بیخیال.
شاد باشید
۱ نظر:
به نظر من (یه پیش بینیه) جامعه ایران در آینده یکی از دین ستیز ترین جامعه ها خواهد شد... که شاید چیز خوبی هم نباشه. :(
ارسال یک نظر