این روزها مارا در شرکت جدید نمودهاند. قرار این بود که اینجا اوضاع بهتر باشد اما دقیقا مانند یک شرکت کوچک شده با مشکلات خودش. ادعای مدیران سر به فلک میکشید که به شما حال خواهیم داد. نمیدانستیم از نموده شدن باید حالش را ببریم. دروغ پشت دروغ. سرور و کولر و گاز و چای و کون گشاد خدمتکار و دروغ رئسا دیگه آسیم کرده. خلاصه تو فکرشم که یا یه مدتی نرم اون خراب شده یا اینکه برم و مثل خودشون هر کاری رو ۱۰ برابر اونچه که لازمه طول بدم. شاید هم اینقدر انجام ندم که بیخیال شن. شاید اینطوری راحتتر باشه. نمیدونم. ولی الان مستعدم که یکی بهم پیشنهاد کار خوب بده که بگم میخوام از اونجا در بیام.
ولی در مجموع اوضاع خوبه :)
۲ نظر:
عزیزمِ، عاصی درسته نه آسی :)
:)) جالب بود که هنوز سعی میکنی دیکته من رو درست کنی. تلاش نکن درست نمیشه ;)
ارسال یک نظر