اینطور که من فهمیدم شرکتی که من قبلا توش کار میکردم واسه یکی از بخشها نیرو لازم داره و چند جا آگهی استخدامش رو دیدم.
یه سری هم بچهها سوال داشتن که تو شرکت اصلا چیکار میکنن و اینا، که خوب گفتم به عنوان یکی از اعضای سابق میتونم اینجا بنویسم بکله بروبکز استفاده کردن.
البته باید متذکر بشم که من از آگوست ۲۰۱۱ به اینور تو اون شرکت نبودم دیگه، پس اطلاعاتم اصلا به روز نیست، ولی دلیلم برای در اومدن این بود که داشتم از ایران در میومدم، نه اینکه شرکت چیز خیلی کوفتی بود.
این شرکت یه موقعی یه تیم تو شرکت کیشویر بود (که الان شده توسن) که کارش تحقوق و توسعه بود. چند نفر بودیم که هرچی تکنولوژی و علم به نظرمون به درد میخورد رو میرفتیم سراغش. هدف هم این بود که کشف تقلب تو دادههای بانکی کنیم.
من شخصا کارم رو با خوندم یه کتاب Data Mining شروع کردم. یعنی ۲ یا ۳ نفر بودیم که کتاب رو تقسیم کردیم و خوندیم. یه سری دیگه بچهها هم کارهای بیشتر فنی میکردن. مثلا با Oracle یا Microsoft Solutions سعی میکردن که دادهها رو خوب نشون بدن. از اون ۳ نفر ۲ تامون الان ایران نیستیم و اون یکی از مدیرعامل شرکتیه که الان هست.
بعد که پیش رفتیم یه کم پروژهها معلومتر شدن و کمکم گروهها شکل گرفتن و شرکت هم به عنوان یه شرکت دختر از کیشویر جدا شد.
من مدتی تو تیمی کار کردم که الان داره نیرو استخدام میکنه، که بهش میگفتیم OI. اونجا هدف این بود که تراکنشها رو ار سروری که تراکنشها رو real time داره پروسس میکنه بگیریم و زیر ۱۰ میلیثانیه بهش جواب بدیم که ریسش این تراکنش چقدره. بنابراین شروع کردیم که درست کردن یه سری ساختمان داده که کارمون رو راه بندازه، مثلا از یه خاصیت احمقانه تو شماره کارتهای بانکی استفاده کردیم که دسترسی به داده رو تو (1)O داشته باشیم. بعد یک سری کار آماری کردیم که رفتار مشتریها و ترمینالها و کارمندهای بانک رو در بیاریم و پارامترهای توزیعهای احتمالشون رو ذخیره کنیم. بعد هر تراکنش که میاد نگاه میکنیم ببینیم این تراکنش چقدر محتمل هست و ریسک در بیاریم. یه سری هم کار با Neural Networks, Kernel Methods, Decision Trees کردیم که یادم نمیاد چیا قرار بود بره تو محیط عملیاتی چیا نه. ولی خوب هر کدوم از الگوریتمها اگه یه چیز بهترش پیدا میشد جایگزین میشد طبیعتا. همه مدلها هم هر چند وقت یه بار باید پارامترهاشون با دادههای جدید بهروز میشد.
تو تیکه فنی هم اول قرار بود از آپاچی استفاده کنیم واسه گرفتن تراکنشها، دیدیم یواشه، یکی از بچهها یه چیزی تو C به جا اون گذاشت که خوب پایدار بود و سریع. پشت سیستم هم یه اوراکل بود که یه پروسس دیگه اون تو مینوشت و واسه خودش بافر خودش رو داشت، چون اوراکلی که داشتیم اون موقع یه چیزی تو مایههای ۹ میلیثانیه فقط طول میکشید بنویسه تو جدول یا یه همچین چیزی.
تا جایی که یادم میاد اون موقع که من داشتم در میومدم، یه تیم رو قسمت دادهکاوی کار میکرد، یه تیم پیادهسازی و عملیاتی کردن قضیه. تو قسمت عملیاتی همهچی ++C بود و دادهکاوی تو جاوا و اراکل و این چیزا.
حالا چرا سایت شرکت با مایکروسافته؟ چون اون یکی تیم که مسئول این کاره، با ابزارهای مایکروسافت کار میکنه.
آیا کدهایی که زده میشه متنبازه؟ نه لزوما، ولی گاهی حتا تو تیم داتنتی یه ماجولهایی رو گیتهاب میره.
فضای شرکت چطوری بود؟ تو همین بلاگ کلی خاطره هست در موردش. پستهایی که بعد از مهر یا آبان ۸۸ در مورد شرکت باشه یعنی مال این شرکته فکر کنم.
اینم گوگلش.
ویرایش:
یکی اینکه ظاهرا وبسایت شرکت اصلا الان دیگه دست بچههای شرکت نیست و یه شرکت دیگه به نام صفرویک مسئولشه. من شخصا هیچوقت سایت شرکت رو دوست نداشتم و هنوزم به نظرم چیز خیلی خیلی داغونی میاد.
یکی دیگه اینکه در حال حاضر تنها ماژولهایی که رو گیتهاب رفتن از طرف تیم UI بوده که با داتنت و محصولات مایکروسافتی کار میکنن.
اینجا میشه دید ماژولها رو.
یکی دیگه اینکه آخرین تیمی که من یه طورایی مسئولش بودم همین تیم UI بود، و تمام کارها رو خیلی مرتب با Agile پیش میبردیم و فکر میکنم که هنوزم میبرن. نکتش این بود که این کار باعث میشد معمولا تیم سر زمانبندیهاش باشه، چون واقعی بودن، ولی بقیه تیمها و رئیس من خیلی از این سیستم خوششون نمیومد. ولی ما کار خودمون رو میکردیم. از نظر مدیریتی و سیستم کار کردن اون تیم مورد علاقه من بوده و هست. ولی خوب با محصولات مایکروسافت کار میکنن دیگه، واسه یکی مثل من و خیلیهای دیگه که وقتی کد سی و سیپلاسپلاس میزنن آبشون میاد جذابیت کمتری داره، ولی کار توش خیلی خیلی لذتبخش بود برام، هرچند فکر کنم یک خط کد هم اونجا نزدم.
نکته آخر اینکه همونطور که اول قضیه گفتم، من نزدیک شاید ۳ سال هست که اونجا نیستم، پس میتونه خیلی تغییر کرده باشه.