اینکه یکی ادعا کنه که تو سیستم جمهوری اسلامی بزرگ شده و از نظر روانی سالمه مثل این میمونه که یه شیشه که با چکش آهنی خورد شده ادعا کنه که ترک بر نداشته. بنابراین من هم همچین ادعایی ندارم. فقط یه کم مشاهداتم از بقیه اذیت میکنه.
بودن با آدمهای سالم کاری نیست که بشه به این راحتیها انجام داد. کلا آدم سالم خیلی کم پیدا میشه. مخصوصا کسایی که سالها در معرض سیستم مبتذلی مثل رژیم ایران بوده باشند.
مثلا طرف ادعا میکنه که با رژیم ایران مشکل داره، بعد با تمام زیرساختهای اون حکومت داره زندگی میکنه.
طرف میآد اینجا عرق میخوره، بعد هنوز فکر میکنه سگ نجسه، خوب عموجون عرق رو همون کسی ممنوع کرده که گفته سگ نجسه، الان شما رو چه حسابی داری با یکیش حال میکنی با یکیش نه؟
این تیکههای دینی-مذهبی قضیه رو که بگذاریم کنار، یک دسته دیگه آدمها هستند که به شدت از نظر اجتماعی داغون شدن.
مثلا با طرف رفتیم سفر، بعد یکی که عکاسی کرده همه عکسها رو بین ۳ نفری که تو سفر بودن به اشتراک گذاشته، بعد این رفته همه عکسهایی که خودش توش بوده رو پاک کرده. الان من سوالم اینه که اگه سانسور جمهوری اسلامی بده، پس چطوریه که شما با ۲ نفری هم که رفتی سفر نمیتونی عکس به اشتراک بذاری؟
بعد از اون بدتر رفته همون عکسها رو گذاشته تو فیسبوک، یه عکس هم که یکی دیگه توش بوده (من) بو قیچی کرده که فقط خودش توش باشه و گذاشته اونجا. بعد باز سوال من اینه که شما علاقهای نداری که حتی بگی که اون عکسا رو گرفته؟ بعد که میگی، همه نوشتههای تو رو زیر اون عکسها پاک میکنه. بعد میگن رژیم ایران خیلی وقیهه که اینقدر تابلو سانسور میکنه.
همه اینها رو که میبینم، هی پوزم میخوره که چطوری این رژیم اینقدر ریده بهمون. یعنی من تمام تلاشمم بکنم نمیتونم اینقدر به یه فرهنگ برینم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر