خوب ما الان داریم رو یک سری داده کار میکنیم که مربوط به سرطان و اینا میشه. بعد ظاهرا ربط به خون هم داره. بعد ما شروع کردیم ببینیم این دکترهای گرام چطوری خودشون مریضها رو از هم تشخیص میدن. نتیجه این شد که یه کتابی برداشتیم بخونیم دیدیم انگاری چینی نوشتن.
یعنی حتی نمیشد بگی که این یارو الان لغت بایولوژی بود یا اینگیلیسی. بعد یه کتاب برداشتم که فقط در مورد مریضیه و اینا به صورت ابتدایی گفته بود. بعد اونم شرایطش همین بود.
در نهایت رسیدیم به ویکیپدیا و شروع کردیم از چند تا لغت که میدونستیم نمیدونیم چین به صورت جستجوی dfs وار رفتیم تو. الان اون کتابه یه کم بهتر شده. یعنی دیگه چینی نیست.
و اینگونه شد که ما بار دیگر به آفرینندگان ویکیپدیا آرزوی رحمت و این صحبتها فرستادیم :ی
راستی محض رفع فضولی خوانندگان محترم لغات مطروحه از دسته Stem Cell, Lymphoma, Leukaemia بودند.
۴ نظر:
آخی، چه کلمه های گوگولی مگولی ای. جانم، دلم خواس براشون تو خونه رو دیوار یه جاده بکشم روش را برن واسه خودشون!
پلاس باشن اینور اونور
قاتی بقیه اسید نوکلئوتید ها و اسید آمینه ها، با هم شادی کنن و اینا!
:))) والا اینا یه کم از اون اسید آمینهها و اینا خیلی بزرگترینها. بعد هم اینکه اون یکی اون وسط یه جورایی سرطان یه قسمت از سیستم ایمنی بدنه که حدود ۹۰٪ میکشه. مطمئنی خیلی شادن و اینا؟ :ی
لوکمیا آخه اصلا برای من در حد معنی نیس. یعنی دو سه تا لکچر طول کشید تا بفهمم میشه یه جور سرطان خون. واسه همین من ارتباطم و با صرف این کلمه، قبلتر از فهمیدن معنیش بر قرار کردم. یعنی یه جا میشنیدم لوکمیا میدونستم چیز آشناییه، :)) حتی حس خونه به آدم میده. تو لکچرها قضیه رو انقد دراماتیک نمیگن.
استم سل هم که خیلی خوبه. سلول کار درستیه.
اون یکیم نمیدونم واقعا.
بعد آخه قضیه این بود که تو میگی یه جا اینهمه کلمه دور هم جمع شدن، من کاری ندارم که معنیشون چه قد خوب و بده :)) ولی قطعا وقتی تو یه کتاب دور هم جمع میشن شادی میکنن و اینا :)) ریختشونم به کلمه های معمولی نرفته. :))یه مشت موجود خل مشنگ دیوونه ان دور هم جمع شدن هیچکی نمیفهمه چی میگن به چه زبونین :))
بعد میشه ازشون استفاده تزئینی کرد :))
:)))) ایول. قبول :ي
ارسال یک نظر