استاد دانشکده علوم دانشگاه تهران، خانم دکتر اهرابیان درگذشت. او چند سال بود که از بیماری سرطان رنج میبرد.
من بارها باهاش دعوا کرده بودم. با من همیشه کلکل میکرد. یه دفعه بهش گفتم چرا حالا به من گیر میدید؟ گفت به تو گیر ندم به کی گیر بدم؟
یک بار من و علیرضا فتوحی نشسته بودیم توی ماشینش، میگفت همه دانشجوهای من رفتن. بهترین دانشجو و باهوشترین دانشجوی من موندن ایران. خیلی دوست داشتنی بود. مامان بود واسه خودش تو اون دانشکده. دلم میخواست زنگ بزنم بهش بگم که علیرضا که دید رفت، من هم بالاخره از یه جایی پذیرش گرفتم. خوشحال شه. اما رفت.
آخرین بار سر دفاع مونا دیدمش. و آخرین بار که صداشو شنیدم تلفنی بود و اصلا صداش خوب نبود.
روحت شاد اهرابیان.
من بارها باهاش دعوا کرده بودم. با من همیشه کلکل میکرد. یه دفعه بهش گفتم چرا حالا به من گیر میدید؟ گفت به تو گیر ندم به کی گیر بدم؟
یک بار من و علیرضا فتوحی نشسته بودیم توی ماشینش، میگفت همه دانشجوهای من رفتن. بهترین دانشجو و باهوشترین دانشجوی من موندن ایران. خیلی دوست داشتنی بود. مامان بود واسه خودش تو اون دانشکده. دلم میخواست زنگ بزنم بهش بگم که علیرضا که دید رفت، من هم بالاخره از یه جایی پذیرش گرفتم. خوشحال شه. اما رفت.
آخرین بار سر دفاع مونا دیدمش. و آخرین بار که صداشو شنیدم تلفنی بود و اصلا صداش خوب نبود.
روحت شاد اهرابیان.
۱ نظر:
متاسفم
ارسال یک نظر