اینجا یه شرکت کامپیوتریه. یعنی چی؟ یعنی من توش آجر بالا میندازم تا پول بگیرم. حالا نکته چیه؟ اینکه مثل همه جاهای دیگه فکر میکنند که چون دارند به امثال من پول میدند، من بردهشونم. اصلا میدونید چیه؟ این بالاسریهای سرمایهدار کثیف کلا کارمندها رو مثل پول میبینند. مثل گربههه که موشه رو مثل مرغ میدید.
مثلا اینا حتی یه میز و صندلی درست هم برای کار کردن نمیگیرند. با مچدرد و آرنجدرد و اینا باید کار کنی. کلا کار با اعمال شاقه.
من هم رفتم برای خودم یک صندلی خریدم بسی بهتر از اونی که اینا خریدن. به همون قیمتی که اینا ادعا میکنند گرفتند. بعد به مدیر عامل که اسمش امید هست و بسیار هم خصلتهای معروف اصفهانیها رو داره (البته ذکر این نکته بسیار لازم میباشد که بنده دوستان بسیاری دارم که بسیار خوب هستند و اصلا هم از این خصلتها که معروف است ندارند. اما منظور من را میفهمید اینطوری) و علاوه بر این بسیار دروغگو میباشد و ادعا میکند که بسیار راستگو هست (البته شاید بنده خدا کلا تو توهم زندگی میکنه و چیزهایی که میگه رو قبول داره. ولی به هر حال چیزهایی که میگه همیشه غلط از آب در میآیند) گفتم که ببین این صندلی اینطوریه و اینا. بعد برگشته به من میگه تو به جای این کارا بچسب به کار که پول در بیاد. این آقا غیر پول چیزی میفهمه؟ اصلا نکته جالبش اینه که من ماه قبل ۲۵۳ ساعت در شرکت بودم و دقیقا روز قبل اینکه این مردک همچین حرفی بزنه من ۱۴ ساعت در روز جمعه شرکت بودم. انگار طرف فکر میکنه قراره مثل یک سری حیوون ما اینجا کار کنیم و هیچ مزایایی هم در کار نباشه. خلاصه اینکه سرمایهداری بد کوفتیه.