خوب دیگه سال هم داره تموم میشه. منم یک سال بزرگتر میشم. شاید یک سال پیرتر میشم. مهم نیست. به هر حال یک دونه به عدد سن من اضافه میشه. سالی که گذشت سال خیلی سختی بود. سال آیدنه خیلی سختتر هم میشه. امیدوارم که این وسط کم نیارم. کلی دوست جدید پیدا کردم. کلی مطلب جدید یاد گرفتم. اما جامعه دور و برم خیلی بده. یعنی از فشاری که رو مردم و خودم هست خیلی ناراحتم. دارم خفه میشم. فقط تو کوه میشه از این فشار در امان بود. کوه رو برای همین چیزهاست که دوست دارم. سطح انتظارم از دوستام اومده پایین. اگه بخوام دوستایی داشته باشم که همهجوره باهاشون حال کنم، باید تقریبا همه دوستان رو بریزم دور. ترجیح میدم این کار رو نکنم.
تو درسها هم بد پیش نرفتم. البته راضی نیستم. کمکاری زیاد میکنم. ولی از کلیت ماجرا راضی هستم.
بدترین موضوع اینه که هر روز مقادیر زیادی اخبار اعدام و نظامیگری و سرکوب میبینم که به فشار روی آدم اضافه میکنن. اما فشار بیشتر از اونیه که بتونم کاری کنم. فعلا فقط منتظرم.
به عنوان دعای آخر سال و اول سال جدید، امیدوارم همه سالم، شاد و آزاد در همین سرزمین بتونیم زندگی کنیم.
پ.ن. خیلی جدی نگیرید، فقط درددل آخر سال بود.