۱۳۹۱ تیر ۲۳, جمعه

قوانین تازه در روسیه

روسیه تصویب کرده که سازمان‌های غیر دولتی حق ندارن از خارج کمک مالی بگیرن، در ضمن کسی تهمت و افترا هم جریمه سنگینی خواهد داشت.

چند وقتی شده که روسیه داره بعد از اومدن پوتین از این قوانین تصویب می‌کنه. هر بار که من همچین خبری رو می‌خونم احساس می‌کنم که روسیه به ایران نزدیکتر شده، منظورم اینه که شرایط اجتماعی توش به ایران نزدیکتر شده. روسیه مثل آمریکا دیکتاتوری رو اعمال نمی‌کنه، ظاهرا در پی روش‌های قدیمی‌تر می‌ره.

متاسفم برای هم‌کره‌ای‌های روسیه‌ای عزیز که مجبورن دوباره با همچین شرایطی روبه‌رو بشن.

۱۳۹۱ تیر ۲۲, پنجشنبه

نسرین ستوده

بار اولی که نسرین ستوده رو از نزدیک دیدم تو سالن ملاقات با وکلیل زندان بود. سال ۸۸ دو ماه بعد از انتخابات. زنی سرزنده و جنگنده. کسی که نه نصفش، که ۱۰ برابر قدش زیر زمین بود، قوی‌تر از اونی بود که بشه تصورش رو کرد.

وکیلی وارسته که با تمام وجود بدون اینکه براش مهم باشه فرد اتهاماتش ارتباط با کدوم گروه‌های سیاسی بوده، یا گرایشاتش چی بوده، محض اینکه طرف زندانی سیاسی هست، وکالتش رو می‌کرد. اون موقع که بیرون بود از جونش مایه میگذاشت و الان هم که زندان هست هنوز مبارزه می‌کنه.

دختر نسرین ستوده رو ممنوع‌الخروج کردن. شاهد حکومتی هستیم که حتی از خروج دختر ۱۳-۱۲ ساله‌ی یک وکیل زندانی هم هراسناکه.

به آدم‌هایی مثل نسرین قبطه می‌خورم، کاش جرات این رو داشتم که به اندازه اون‌ها بشریت برام دغدغه باشه.

پاکسازی

بار اولی که خبری در مورد پاکسازی دیدم، پاکسازی ساحل دریای خزر بود. فکر کردم که چه خوب، بالاخره میخوان اون ساحل رو پاک کنند. بعد که خبر رو خوندم، دیدم منظورش اینه که پلیس قرار شده نذاره ملت از همون چند متر ساحلی که باقی مونده بتونن استفاده کنن و سیستم امنیتی رو کنار سواحل هم می‌خواد بذاره.

دفعه بعد که پاکسازی رو دیدم، پاکسازی پارک‌های تهران بود، اما اینبار می‌دونستم که لابد بازم مردم آزاری حکومتی در جریانه، و خبر این بود که قراره پارک‌ها رو از جوانان پاکسازی کنن. البته به ادبیات جمهوری اسلامی گفته شده بود طبیعتا.

این حکومت دفعه اولی نیست که بار معنایی لغات رو لوث میکنه، آزادی، عدالت،‌ برابری، پاکسازی، ...

۱۳۹۱ تیر ۱۴, چهارشنبه

چوب و کون و بانک و کانادا

زنگ زده بودم بانک یه کاری داشتم، گفت با شرایطی که تو داری، میتونی یه حساب باز کنی فلان مدل و پولی هم لازم نیست بدی. منم بعد اینکه چند بار پرسیدم که پول باید بدم یا نه و یارو گفت که نه، گفتم حساب رو باز کرد.

بعد از چند هفته نگاه می‌کنم می‌بینم موجودیش کم شده. بعد می‌رم می‌بینم که یه تراکنش خورده که می‌گه هزینه حساب بوده. بعد زنگ می‌زنم میگم چرا کم شده؟ می‌گه اِاِاِاِاِاِاِاِ، نباید کم میشد، خوب من برات درستش می‌کنم.

گفتم نخواستیم بابا ببندش. می‌گه چرا؟ می‌گم خوب اعتماد ندارم بهتون، بازم ماه دیگه می‌خواین پول کم کنین من باید زنگ بزنم درست بشه.

چیزی که اینجا رو اعصابه اینه که واقعا یه سره باید حواست باشه تو کونت نره، و باز هم میره.