۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

فوق برنامه

اینجا بعد از یک مدتی رفتم تو یه جلسه که مربوط می‌شد به آدمهایی که مثل من هیچ دپارتمانی تو دانشگاه ندارن. یک طورهایی مثل شورای صنفی بود. همین‌طوری توی جلساتشون شرکت می‌کردم تا اینکه به من گفتن مشاور.

بعد از یک مدتی هم شدم رابط خارجی دانشجویان توی ساختمونی که توش کار می‌کنیم. در ادامه به عنوان نماینده اون آدم‌ها توی جلسات مربوط به شورای صنفی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه باید می‌رفتم که دارم می‌رم.

حالا هم ممکنه که فعالیتم توی اون شورای صنفی رو بیشتر کنم.

امروز هم گروه ونکوورلاگ رو پیدا کردم که برم با بچه‌های لینوکسی اینجا یه گپی بزنم.

این فعالیت‌ها دارن باعث می‌شن که احساس کنم دارم اینجا زندگی می‌کنم. خیلی راضی کنندن :)

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

عدس‌پلو

به میمنت وجود همه گونه وسایل بلاد اسلام در بلاد کفر، به سلامتی همه دوستان می‌خوریم عدس‌پلو.




۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

Sheet vs. Shit

قسمت جالب مکالمه وقتیه که وسط حرف زدن (که همون بهتر که نزنی) انگلیسیت میرسی به شیت اکسل (sheet) و قسمت «ای» قضیه رو خیلی نمیکشی و متوجه میشی که دوستان دارن میخندن چون چیزی که گفتی شبیه «shit» شده بیشتر تا «sheet».

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

اسماعیلیه

گردش علمی از نوع ایرانی :ی

رفتیم یکی از ۶ مرکز اسماعیلیه دنیا رو هم که همین بغل گوشمون تو ۱۰ ۱۵ کیلومتری بود رو دیدیم.

به یاد مسجدها و جاهای تاریخی که تو ایران می‌رفتیم. طرف کانادایی بود طراحش. ولی تلاش خودش رو برای اینکه مسجد بسازه کرده بود. به هر حال تا حدی شبیه از آب در اومده بود.

۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

نافشرده‌سازی

یعنی ویندوز و مک مسابقه دارن در راستای اینکه کاربر رو احمق فرض کنند.

توی مک اگه یک فایل فشرده رو دانلود کنید، همون موقع که دانلود می‌شه بازش می‌کنه و باز شدش رو نگه می‌داره و شما اثری از فشرده فایل نمی‌بینید.

یه کار دیگه هم که می‌کنه اینه که اگه یک فایل داشته باشید که ۳ بار فشرده شده باشه، کافیه اشتباها روی اون کلیک کنید که هر ۳ لایه رو شروع کنه به باز کردن.

البته خیلی خوشحالم که حداقل ترمینالش بعد از مقادیر متنابهی دست‌کاری و تنظیمات تقریبا شبیه ترمینال دوست برادر لینوکس خودمون می‌شه.

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

تبرئه

یادم افتاد که یکی از بهترین خبرهایی که می‌تونستم بشنوم رو داشتم تو این چند روزه.

یکی از مهترمترین و عزیزترین آدمهای زندگیم، آقا پیروز، که الان تو زندان جمهوری اسلامی به سر میبره، از دادگاهی که به اتهام محاربه رفته بود توش و ممکن بود براش حکم اعدام بداره، تبرئه شده.

می‌دونم که روزی اون آدم رو باز خواهم دید، فقط برای اینکه بهش بگم برای تمام کارهایی که برام کرد با تمام وجودم ممنونم.

۱۳۹۰ دی ۱۵, پنجشنبه

کانادا - جمهوری اسلامی

امروز یه خبری رو به همه دانشجوهای دانشگاه ایمیل کردن که توش این اختار رو نوشته بود.

خوب محتوای خبر این بود که یه مردی هست تو یه پارک که وقتی دخترها اونجا می‌دون بهشون نزدیک می‌شه و دولشو میندازه بیرون و خودارضایی می‌کنه. تا اینجاش به عنوان یک هشدار قبوله به خاطر اینکه این کار تو این مملکت محافظه‌کار جرم حساب می‌شه. یعنی دارن شهروندان رو از وقوع یک جرم مطلع می‌کنند.

اما اونجاییش که مسخرست اینه که طرف پلیسه برگشته گفته به دخترها توصیه میشه اینجا تنها نیان، مخصوصا شب‌ها، و تلفن همراه هم همراهشون باشه. خوب الان عموجون فرق شما با جمهوری اسلامی چیه؟ اونا هم می‌گفتن دخترها باید چادر سرشون کنن که یه موقع پسرها راست نکنند. خوب اگه راست کردن بده، به پسرها بگید نکنند، نه اینکه دخترها رو مجبور کنید که. البته از اونجایی که اینجا سعی می‌شه برای حفظ ظاهر هم که شده، نشون بدن که آدم‌های خوبین و کسی رو مجبور نمی‌کنن. مخصوصا دخترها رو. ولی نفس چیزی که گفته همونه.