۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

درخت کوچک زیبای من

آمیخته‌ای از کین، طغیان و اندوه در روحم سر کشید. بی آنکه بتوانم جلوی خودم را بگیرم فریاد زدم:
- چه مصیبتی است که آدم پدر فقیری داشته باشد...
از کفش‌های تنیسم چشم برداشتم و گالش‌هایی را که در برابرم توقف کرده بود دیدم....
درخت زیبای من

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

تبریز - ادامه

روز دوم قلعه بابک - ادامه





روز سوم - روستای کندوان







تبریز

خیلی از دست شرکت و اینا اعصابم خورد بود. یه پیشنهاد از طرف یکی از بچه‌ها اومد که آخر هفته بریم تبریز و اینا. من هم تقریبا ندید گفتم هستم. بلکه یه هوایی تازه کنیم . خوب شه حالم.
تو این سفر چند تا دوست خوب پیدا کردم و کلی خوش گذشت. یه چند تا از عکس‌ها رو می‌ذارم محض یادگاری.

روز اول کوه‌های سهند و اسپراخون و چشمه آب گرم





روز دوم قلعه بابک