۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

.....................................

...................................................................................................................................................................................
قرار ... کنسل شد. و کسی چه می‌داند که این به چه معناست. معنایی ندارد. اما ........

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

موسیقی مشروطه - پنجره امید

من کاملا معتقدم که باید آهنگای داخلی رو چون می‌تونیم، بخریم. ولی این رو برای دوستان خارجه گذاشتم.
دقت کنید که لینک بعد از مدتی ممکنه کار نکنه چون پاکش می‌کنم.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

:(

چرا این آدم‌ها همیشه می‌ذارن وسط دعوا فوت می‌کنن؟ :( یاد طالقانی افتادم. روح منتظری و طالقانی شاد.

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

cube

امروز اولین cube رو تو SSAS (SqlServer Analysis Services) بدون خطا ساختم و داده‌های ۶ ماه هم توش جا شد. البته می‌دونم که اهمیتی نداره :دی
دارم خفه میشم.......

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

سورملینا

... سورمه گفت: «از این پس هر روز می‌آیم.» و هنگامی که می‌خواست برود، سری به اتاقک آیدین زد، کمی روی تخت نشست، یکی دو تا از کتاب‌ها را ورق زد، و بعد گفت: «شما یوسف نجارید؟»
آیدین گفت: «خانم سورمه.»
سورمه گفت: «سورملینا.»
آیدین گفت: «خانم سورملینا، اجازه می‌دهید من شما را دوست داشته باشم؟»
سورمه استاد. لبخند زد و زبانش را به آرامی به لب بالا کشید. گفت: «اختیار دارید.»
آن وقت آیدین او را بوسید. با تمام محبت. او را همچون سرزمینی از پیش تعیین شده از آن خود کرد و بر آن پا گذاشت.

سمفونی مردگان
عباس معروفی

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

این روزها

اینجا داره خاک می‌خوره. دیدم من که کلی دلم پره و کلی دلم می‌خواد بنویسم. خوب کلی‌هاش رو جایی می‌نویسم که دوست ندارم هیچ کسی تو دنیا بخونه. ولی یک سری‌هاش رو هم برام شاید مهم نباشه. فقط مهمه که یه جایی بنویسم که خالی بشم. میام می‌ریزم اینجا. کی به کیه. دلم برای نوشتن اینجا تنگ شده. کلی.
این روزها بنا به کلی دلیل که حتی خودم هم نمی‌تونم برای خودم بشمرم همشو دلم گرفته. افسرده شدم. اعصابم خورده. بیشتر هم از خودم. به کسی هم حق نمی‌دم ازم بپرسه که برای چی و اینا. زندگی خوب پیش می‌ره. ولی اصلا با چیزی که دوست دارم نزدیکی نداره. شاید هم دارم الکی می‌گم. ولی خیلی مواقع چیزایی دلم می‌خواد که اصلا ندارمشون. اصلا. کارایی دلم می‌خواد بکنم که نمی‌تونم. یک مقدارشم از سر تنبلی خودمه. چه می‌شه کرد. گاهی آدم دلش می‌خواد کون‌گشادی طی کنه دیگه. چه می‌شه کرد. حس نتگ کردنش نیست.
راستی شما خوبید؟