۱۳۸۶ آبان ۹, چهارشنبه

Windows Vista :O

اعتراف می کنم که امروز Vista پوزم رو به زمین مالوند. یه برنامه نوشته بودم، یارو گفت بیا اینجا نصبش کن، که قبلا ویرایش قبلیش اونجا نصب بود. به هر حال اون ویرایش رو پاک کردم و بعدش هم دوباره نصب کردم. بعد که اجرا شد دیدم که درست کار نمیکنه. چون ظاهرا یک فایلش قدیمی بود. بیشتر که نگاه کردم متوجه شدم که یه فایل رو با notepad که باز می کنم یه جور نشون می ده و با IE یه جور دیگه. فایلشم یه بانک اطلاعاتی ذخیره شده در قالب xml بود. وقتی هم که search میکردم فقط همون یک فایل رو پیدا می کرد. در ظمن منظورم از یه جور دیگه نشون می داد اینه که content ش فرق می کرد. :O:O:O:O:O:O این شد که به صورت کاملا رسمی پوزم خورد و هیچ کاری نتونستم بکنم.

اوین

اولین بار بود که خوشحال شدم یه دوست تو اوین دارم. چون زنگ زد خبر از یه دوست دیگه داد. داشتن خبر با وجود اینکه از قبل مطمینی که چیزی جز این نیست هم حتی خوبه، بهتر از اینه که کلا خبری نداشته باشی. همه شان آزاد باد. ایران آزاد باد.

۱۳۸۶ آبان ۴, جمعه

کافه کتاب

تازه با کافه کتاب حال کرده بودم هاااااا. این هفته فهمیدم که قراره کافه کتابها بسته بشن. که من از کافه کتاب ثالث استفاده میکردم. ولی بسته شدن. تازه دیروز‌ (۵شنبه) خود نشر ثالث هم پلمپ شده. ینی دیگه این تهشه. من یکی که کم آوردم. البته تو این مملکت به این چیزا دیگه عادت کردیم.

۱۳۸۶ مهر ۲۸, شنبه

طبیعت

خیلی وقته که دنبال کپی دیجیتالی اثر زیبای موسیقی متن فیلم امیرکبیر کاری از آهنگساز خوبمون کامبیز روشنروان میگردم. ولی پیدا نمیکنم ): کسی میتونه پیداش کنه؟ یه جا چند ثانیه فقط ازش پیدا کردم.

تازه داره دیگه راستی راستی پاییز میشه. بارون هم کم کم داره شروع میشه و غروبهای زیبای غم انگیز پاییز فرا میرسه. دوست دارم این فصل رو به نوبه خودش.


راستی به این جمله دقت کنید: “هرجا که پای انسان به اونجا برسه، طبیعت از اونجا میره”. کمتر کسی سراغ دارم که این جمله رو قبول نداشته باشه. حالا با فرض درست بودن این جمله، به این نتیجه میرسیم که خودمون هم قبول داریم که چیزی جز طبیعت هستیم. چیزی غیر طبیعی!!! ولی چرا؟ حتما باید این قدر غیر طبیعی باشیم؟

کوه

این مدت ۲ دفه شب رفته بودم کوه. دفه اول که رفتیم سحری خوردیم برگشتیم. ولی این دفه خوب بود، هر چند قرار بود زیاد بریم بالا، ولی برنامه عوض شد و از شیرپلا رفتیم سمت کلکچال و از گلابدره برگشتیم. ولی خیلی حال داد. فکرشو کنید، آدم ساعت ۴ ۵ شیرپلا املت بزنه و تو نم نم بارون سحر و طلوع خورشید، وقتی خورشید هنوز قرمزه، برسه نزدیک کلکچال. از اونجا هم بدو بیاد تا پناهگاه ایستگاه ۴. عکسشو ندارم وگرنه بیشتر دلتون میسوخت D: به هر حال جای همتون خالی. البته هنوز همه جام کوفتست P:

۱۳۸۶ مهر ۲۱, شنبه

خوب ماه رمضون امسال هم تموم شد. امیدوارم یه فرقایی نسبت به قبلش کرده باشیم.

این چند روز یه سری اتفاق افتاد که غیر مهم ها رو میگم

اول اینکه من اومدم اینجا

یکی اینکه ایرانسل فعلا sms report نمیفرسته.

دیگه اینکه wireless لپ تاپ رو درست کردم (تو fedora)

تازه مودم موبایلم (k750) بدون هیچ دردسری تو fedora کار کرد و حتی بهتر از windows driver. چون کمتر DC میشه وقتی با GPRS کار میکنم.

یه چی دیگه هم فهمیدم. اونم اینکه همه ttf ها عین بچه آدم تو linux هم کار میکنن

تازه واسه pidgin یه سیستم encryption خوب به اسم pidgin-encryption پیدا کردم.

این رو هم امضا کردم : http://www.noooxml.org/petition شما هم امضا کنید.

Yahoo mail betta هم دیگه بتا نیست. قشنگ شده. دوستش داشتم.

یه سری خرت و پرت هم خوندم که به این نتیجه رسیدم که ubuntu واسه کسانی که تازه میخوان linux کار کنن خوبه. کلا هم سیستم خوبیه، ولی دلیلی نداره که من switch کنم بهش. همون fedora رو ترجیح میدم.

تازه تونستم یه دفه warcraft از یه computer-normal و یه computer-easy که تیم نبودن ببرم

۳۸ روز دیگه هم fedora 8 میاد که باید یه وقتی بزارم واسه upgrade. چون test1 رو که نصب کرده بودم خوب بود. راستی دوستان ubuntu کار بول نگیرن در مورد وقت گیر بودن upgrade. اصلا به شما چه